page 5

۱۳:۴۰

خیلی وقت پیش ها .. ینی وسطای امتحانای ِ من، یادمه بابایی بهم قول ِ شمال داده بود .. یعنی گفته بود بعد از اینکه امتحانای خودش تموم شد میریم .. حالا یا با قوم ِ شوهر ، یا خودمون دوتایی !
ولی خب از اون موقع اینهمه گذشته بعد ما هنو وارد اتوبان تهران - کرج هم نشدیم .. دیگه شمال که جای ِ خود دارد :|
بعد خب من الآن دلم شمال می خواد باید چه گهی بخورم ؟! حالا شمال هم نه ، سر ِ جاده که می تونیم بریم :-اس


"
یه چیز دیگه همینجوری الکی:

من اوایل تابستون با بابایی یه مانتو از میلاد گرفته بودم که خب خیلی قشنگ بود .. ینی هنوزم هست ولی یه سری مشکلات فنی داره که اون موقع چون من شبیه عروس خانوما شده بودم و خیلی جیگیلی بودم و اینا، بابایی گفت همینو بخریم :دی
البته من همونجا به این نکات پی برده بودم ها ، ولی تا این حد .. اولیش این بود که این مانتو هه کلن 3 تا دکمه داشت که اولیش 4 تا انگشت بالاتر از ناف بود، دومیش رو ناف بود، سومیش هم 4 تا انگشت زیر ِ ناف بود .. که خب اکثرن مانتو های من از پایین همین مدلی جای ِ هوا خوری دارن .. دسترسیش هم آسانه :دی
بعد نکته ی دومش این بود این مانتو هه نه تنها آستینش سه ربع بود بلکه از آرنج یه چاک ِ خیلی خوچگل داشت که تا اونجا که باز بود برام مهم نبود و خریدمش ..
در واقع نکته ی اصلی و وقتی فهمیدم که اومدم خونه و دوباره پوشیدمش :دی
اونم اینکه دیدم هی دل ِ قافل ! اینکه تا آرنج چاک نداره که ! تا استخون تر قوه چاک داره :دی فک کن!
بهد از اونجایی هم که من از یه چیزی خوشم بیآد برا خودم تبصره و اینا میذارم که خب حالا عیبی نداره و اینا .. همینجوری خوچحالانه این مانتو هه رو می پوشیدم و به تخــمم نبود که این اصن از عقب و جلو هیچی نداره! تا دیرو که با مامانم رفتیم بیرون :دی
ینی مامان ِ من از اول تا آخر ..
ممم ؟ یقه ات رو درست کن!
ممم ؟ آستینت !
ممم ؟ جلوت !
ممم ؟ روسریت !

بهد من تازه اومدم خونه یه دقت ِ کلی کردم دیدم اوصولن چه جیگری می شم با این مانتو هه خودم در جریان نبودم هااا :دی
گفتم دو روز پیشم که با بابایی رفتم بیرون چقدر بچه اخلاقش سر ِ این قضیه خوب شده بود هاااااا ! نگو اوشون هم تازه کچف کردن اینا رو :دی
به فاصله ی 5 دیقه به 5 دیقه ..

بابایی: عزیزم شما فکر نمی کنی یقه ات یکم بازه ؟!
من: :دی خب من که نمی بینم تو باید بگی !
اون: خب گفتم دیگه !

بابایی: یقه ات رو درست کن !

بابایی: مگه من نمی گم یقه ات رو درست کن ؟!

بابایی: بپوشون !

بابایی: میگم اون لامصب رو بپوشون ، صد دفعه!

بابایی: مگه من با تو نیستم میگم اون لا مصب رو بپوشون !

من: :|

حالا اگه من نرفتم مهتاد بشم :|

"

اینم مانتو هه ! خدایی زیادم بد نی هااا [ View ]

19 comments:

Unknown گفت...

:))))))))))))

:*

خانوم آسموني گفت...

افلم ديگه؟

خانوم آسموني گفت...

هق
يادم نبود تو هم تاييدي شديييييييي
هوم
ولي افلم
هققققققققق

خانوم آسموني گفت...

حالا بريم سر وقت نظر خودمون
آآآآآآآاووووووووو
از اين مانتوهه خالي خالي هم ميشه فيثض برد :ديييييييي
چه برسه به اينكه پر باشه
:D
تازشممممممممممممممم
بابا آنجليناااااااااااااااااااا
:D
ههههههههه
دلم برات تنگ شده دخمله ي قلمبه
سيستمم تركيد...
ياهوي گلابي شد..
پرتم كرد بيرون
ههههههه
بهد ديگه نذاش بيهام
چي كار كردي؟
دانلود كردي يا نه؟
هوم؟
هووووووووووووووم؟
چي شد؟
بيهام برات دانلود كنم؟
:D
مواظبت خودت باش
بوس بوسي

خانوم آسموني گفت...

ببين
من آدرس كامنت دونيتو هم چك كردم...
هيچ فرقي بامال خودم نميكنه
نميدونم چرا پس اين همه خنگولي بازي در مياره
؟؟؟
فقط ميتونم بندازم گردن قالب!!!!!!!!!!1
هههههههههههه

Mђβܓܨ گفت...

ینی برو رو قالب ِ خودت ایراد بذار هاااااا ! در سطح ِ تیم ملی طراحیش کردم :| همش هی بزن تو سر ِ مال تو :(

بهدشم اونجا رو گفتی آنجلینا با من بودی دیگه :دی

بهد ترشم اینکه دانلود نکردم :-اس سخت بود بابا جون!

Mђβܓܨ گفت...

با ملیکا

ملیکا جونم .. خاله سوسکه ی عسیسم .. تو چرا اینحا لینکت و وارد نمی کنی آخه عچقم! خب من که می دونی حافظه ی درست حسابی ندارم که .. هی فکر می کنم تو کدوم خاله سوسکه بودی :دی
اونکه کنکور نداشت دیگه :دی

بهدترشم اینکه من الآن باید لینکت و از اینجا عوض کنم یا همین کار می کنه !!؟

ستاره آبی گفت...

آره زیاد بدم نیست مانتوت ها :دی

آدرستو تو بلاگم اشتباهی وارد کرده

بودی ! یعنی قبلی رو وارد کرده

بودی ! بعد یهو دیدمش و قلبم ایستاد

دختر جون ! فکر کردم دوباره کوچیدی !

راستی چقده این آهنگ خوشگله :x

شده مدیا پلیر سیستم من :دی

noonoosh گفت...

یعنی میخوای اقای بابایی غیرتی نشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بابا تو که همه چیتو انداختی بیرون !
نگفتم شما نامزدین گفتی نه؟؟؟
راستی من عاشق این اهنگ شدم که گذاشتی تو وبلاگت !
دلم میخواد تا وقتی دارم وبگردی میکنم پیجت وا باشه مرجان قشنگم ! :))

بابایـــــــی گفت...

خببببببببببب !!!
پس بدون من این مانتو رو می پوشی میری بیرون هاااااا ؟!
با مامانی میری بابایی یادت میره دیگه ؟
دارم برات دخترم
درستت می کنم :ایکس

بابایـــــــی گفت...

بگو نگاه تو چه داشت ؟
که از شبم ، خواب پریـــد

محبـــــــــوبه ی شبم بیــــا
بغض مرا قــــــدم بزن ...

کمی مرا نگاه کن ...

صورتی گفت...

خب با این حساب اسم ماشین ما هم باید بشه جیگیلی :)

بهدشم :)
آخی معتاد خواستی بشی منم صدا بزن :)

gilasi گفت...

میدونم چی یکشی با این مانتو!لنگه همینو من دارم!

مريم گفت...

دلم چقدر تنگته...
چقدر اون روز كه فهميدم شما دو تا نامزدين ذوق كردم..
چقدر اين مانتوهه مانتو نيست..مي‌دي تو عروسي بپوشمش؟ :دي

ناشناس گفت...

yani dakhan shodama!ba m0b fakhat paget baz mishe!

صورتی گفت...

مرررجان قبونت برم یه کار فوری دارم بات :
این عسکا ت ُ شه ژوری رمزی کردی هووم ؟؟
میخوام خُ :|
بوس

صورتی گفت...

همین الــان دارم همون اهنگ و گوش میددم کلــا تتلو میشناست فک کنم :)
درسته پول ندارم ولی خب دل که دارم
خط ثابت ندارم ولی ایرانسل که دارم ..
همیشه یادت میفاتم

Mђβܓܨ گفت...

با گیلاسی :دی

با ملیم: چشم .. میدم بپوشی فخط خیلی مواظبش باش :دی

با ناشناس: کی هستی تو ؟!

با صورتی: تو یه محفل خصوصی بت میگم!

خاله سوسکه گفت...

ببینم منو میگی ناشناس؟ هاها؟

خاله سوسکم دیگه!! :x